ابراهیم قانع

مدتی پیش بعد از بازدید از نمایشگاه کتاب و مشاهده انبوه کتب با موضوعات موفقت و روانشناسی کامیابی و از این قبیل موارد خواستم نقدی ساده بر این روند رو به رشد استفاده از این کتب و عدم توجه اندیشمندان جامعه به این مبحث داشته باشم :

اکثر کتبی که با موضوع موفقیت و سعادت در بازار موجود است ترجمه بوده و کار روانشناسان و نویسندگان غربیست . کافیست سری به بازار این نوع کتب بزنید تا متوجه اقبال عمومی که به این نوع کتب وجود دارد شوید . از علت این توجه که همان میل به سعادت و بخشی هم عدم اعتماد به نفس اگر بگذریم میرسیم به این موضوع که چرا این کتب مسئله دار محسوب میشوند.

اساس مشکل این کتب بر مبنای فکری ما و نویسندگان آن برمیگردد . تعریفی که ما از سعادت و نیک بختی داریم به جهان بینی الهی و اخروی ما برمیگردد و اینکه ما هیچگاه از این راهنما ها و مشاورینمام انتظار ارائه راه حل زودگذر و سطحی و با محدودیت زمان نداریم و اینکه همیشه بدنبال راهی هستیم تا از همه لحاظ ما را به هدف نهایی و خوش بختی دنیوی و اخروی برسانند . بقول قران ما دعا میکنیم که ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره الحسنه . حال آنکه یک تفکر غربی اگر خیلی هم خوب ما را راهنمایی کند و نسخه خوبی بپیچد حسنه دنیا را به ما میدهد (اگر واقعاً شاهکار کرده باشد) . در حالی که نسخه های ایشان معمولا برای شادی های زود گذر بوده و جالب اینجاست که مثال های ارائه شده در کتب آنها به چگونگی کسب درامد بیشتر ، همسر خوب ، جایگاه اجتماعی مناسب و از این قبیل برمیگردد . ( رجوع شود به مجموعه کتب بسوی کامیابی و سایر کتب پرفروش این مبحث )

دومین مشکل نحوه راه حل دادن ها و تنقضاتی است که ایشان با تفکر ما دارند . برای مثال شما اگر به مشکل لاینحلی بربخورید در تفکر غربی باید به جای خوش آب و هوایی سفر کرده ، استراحت کنید ، از زندگی لذت ببرید و خلاصه مشکل را "فراموش" کنید . ساده تر اینکه شما باید صورت مسئله را پاک کنید . درحالی که در تفکر اسلامی شما باید همیشه در تلاش برای رفع مشکل بوده و ایمان داشته باشید که همیشه قدرتی برای حل مشکلات (حتی موارد ظاهراً لاینحل) وجود دارد . البته بنده نیز کتب موفقیت زیادی را خوانده و با خیلی از نظریات انها نیز موافقم ولی بعضی از این نظریات از جمله مثال فوق نشان از فاصله فوق العاده زیاد بین تفکر اسلامی-شیعی و غربی دارد .

برای مثال کتاب قورباغه را قورت بده از کتب معروف و ساده ایست که براحتی برای یکی از معضلات زندگی امروزی که همانا عدم اولویت بندی صحیح امور است راه حل ارائه نموده . و البته این نوع راه حل ها در نوع خود و زمان فعلی مفید بوده و باید مورد توجه قرار گیرد ولی این ها هیچکدام نیمتوانند نسخه کامل و جامع و قابل استفاده برا تمام مردم جامعه باشد باشد . (بعبارتی همه امور فردی و اجتماعی انسان را مورد توجه قرار نمیدهند ، ایرادی که برتمام مکاتب انسانی وارد است)

حال حرف من اینست که چقدر خوب بود اگر برای موفقیت از نسخه های اندیشمندان ایرانی مسلمان نیز استفاده میکردیم . اینکه ما باید همیشه با توکل به خداوند و همت کارها را انجام دهیم و از دعا ها برای غلبه بر مشکلات استفاده کنیم خود بخش هایی کوچکی از مکتب اسلام (که خود اساساً برای سعادت انسان آمده) است . چقدر خوب بود وقتی احساس گناه کردیم بجای سرزنش های کفر آمیز یا شانه خالی کردن از بار مسئولیت به دعای کمیل پناه ببریم و از خود خدا برای بخششمان استمداد جوییم . چقدر خوب بود برای وقت شناسی و مدیریت امور خود به نهج البلاغه رجوع کنیم و از راهکار های عملی آن استفاده کنیم و هزاران مورد راه حل دیگر .

البته بنده منکر تفسیر صحیح و مناسب زبان و درک امروز نیستم چراکه اگر این راهکار ها به زبان جوان امروزی و با ابزار های امروزی به ما آموخته میشد شاید بهتر راهگشا بودند و برای استفاده بجا ما را دچار سردرگمی نمیکرند .

در برهه های خاص از زمان یا توسط افراد خاصی ما شاهد ارائه الگوی اجرایی این آموزه های دینی بوده ایم که در زمان انقلاب اسلامی این موراد بهتر بچشم میخورد . فرماندهان و مدیران لایقی که برای موفقیت از آموزه های دینی کمک گرفته و بزیبایی توانسته اند تناسب بین ابعاد مختلف وجودی انسان را نشان دهند . افرادی همچون امام خمینی (ره) ، شهید صیاد و یا مدیرانی که در قید حیاتند و این آموزه ها را تا عمق اجرائیات معمول جامعه و امور فردی خود بکار برده اند .

به امید روزی که شاهد اجرای اصول و فروع اسلام در فرد فرد اعضای جامعه مان بوده و الگوی جامعه اسلامی ایرانی نوین را ارائه کنیم . شاید این الگو فقط با فرج امام زمان مقدور باشد ولی این وظیفه ماست که با تلاش و تفکر سعی در پیشبرد و اجرای این الگو نماییم .


یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا